بررسی پدیده این روزهای شبکه های اجتماعی چه کسی «هالک ایرانی» را ساخت؟
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۵۲۷۰۱۳
ملیحه محمودخواه/ شهروند
از وقتی سروکلهاش در فضای مجازی پیدا شد، معروف شد و همه او را هالک ایرانی میشناختند. معروفیتش وقتی بیشتر شد که آوازه مسابقهدادنش با مارتین فورد ترسناکترین مرد جهان پخش شد. نوجوانها از طرفداران پروپاقرص صفحه اینستاگرامش شدند و همه منتظر بودند که او با ترسناکترین مرد جهان مبارزه کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ماجرای کریخوانی این دو نفر در فضای مجازی هزار نفر دنبالکننده داشت. از همان زمان که قرار مسابقه بین آنها گذاشته شد برای هم پیغام و پسغام مجازی ارسال کردند. سجاد غریبی ماهیتابه خم میکرد، هندوانه میترکاند و پرتغال لهمیکرد تا قدرت خود را به فورد ثابت کند. مارتین مشهور و معروف سینما و بوکس هم به حالت تمسخر با ضبط ویدیوهای تحریکآمیز، سجاد را یک حریف ضعیف میخواند.
اما یک هفتهای میشود که ابهت این هالک ایرانی فرو ریخته است. سکانس دوم این نمایش چند روز قبل در دوبی رقم خورد؛ وقتی این دو نفر بعد از آن همه کریخوانی مجازی و تهدیدکردن، برای رجزخوانی، رودرروی هم ایستادند. سجاد غریبی یا همان هالک ایرانی چنان ضربهای از حریفش نوشجان کرد که تا دوسه متری آن طرفتر پرتاب شد. همه آنهایی که به پیروزی او دل بسته بودند و عکسهایش را در صفحات مجازی دستبهدست میکردند، وقتی قد و قامت او را در برابر حریف انگلیسیاش دیدند، آه از نهادشان بلند شد. او آن چیزی نبود که در فیلمها و عکسها از خودش نشان میداد. نه اندام ورزیدهای داشت و نه قد و قامتی که بتواند او را در برابر حریفش امیدوار کند. بسیاری از کارشناسان حوزه اجتماعی بر این باورند که فضای مجازی در حال حاضر جای جولان عدهای شده است که ما آنها را بزرگ کردهایم. مقصر به وجود آمدن پدیدههایی مانند هالک ایرانی کسانی هستند که با دنبال و تشویقکردن آنها توهم بزرگی و قدرتمندبودن را در آنها زنده کردهاند.
سجاد زاییده نیاز جامعه است
مجتبی نیکپور، پزشک و روانشناس در گفتوگو با خبرنگار روزنامه شهروند میگوید: «سجاد غریبی انسانی است که زاییده و پرورده نیاز جامعه ما است و متناسب با نوع زندگی حرکتمیکند تا دیده شود. انسانی است که نیاز دارد به جایی برسد و تلاش میکند پلههای موفقیت را سریعتر طی کند و برای آنکه بتواند به این جایگاه برسد ناچار است قواعد بازی را به هم بزند.»
به اعتقاد این تحلیلگر روانشناختی غریبی از خود چیزی نشان میدهد که مقبول جامعه است و تلاش میکند به هر نحوی تصویری از خود نشان دهد که جامعه او را بپذیرد که اگر اینطور نبود او دیده نمیشد.
به اعتقاد نیکپور این ما هستیم که فضا را برای جولان او مهیا کردهایم و در توضیح این ماجرا میگوید: «انسان مثل همه موجودات به تشویق نیاز دارد. در مورد این فرد هم باید گفت وقتی مردم دور او جمع میشوند و تشویقش میکنند در واقع موتور حرکت او را در مسیری که درست هم به نظر نمیرسد، تقویت میکنند و او برای آنکه این همراهی را از دست ندهد، تلاش میکند به هر طریقی این حمایت را از دست ندهد.»
او با تاکید بر اینکه ما در قدم بعدی او را تقویت کردهایم، ادامه میدهد: «اسپانسری که میبیند میتواند از این مهلکه پول دربیاورد، در این میان بیتاثیر نیست. او هم در این جریان حرکت و تلاش میکند در این میان منفعت خودش را داشته باشد.»
او درخصوص حریف سجاد غریبی هم میگوید: «مارتین فورد نیز در ردههای میانی سینما و مسابقات میدانی در انگلیس بازی میکند. او برگه امتیازی که نسبت به سجاد غریبی دارد این است که جذابیت بصری بیشتری نسبت به او دارد.»
این روانشناس با تاکید بر اینکه ما خودمان میخواهیم افراد مانند او بزرگ شوند، میگوید: «در کشور ما بسیار انسانهای صلحطلب و آرامی هستند که هر کلامشان درسهای زیادی برای ما دارد، اما چند نفر هستند که صفحات آنها را دنبال میکنند؟ در واقع همان نیاز ما برای آنکه کسی یا قهرمانی را بیش از هر چیز برای خودمان بزرگ کنیم سبب میشود پدیدههایی مانند هالک ایرانی به وجود بیایند ودر واقع برخی از ما عاشق نمایش و هیجان هستیم و همین خصوصیت ما را در دام چنین رفتارهایی میاندازد.»
او با اشاره به اینکه قرار بود این مسابقه در سال ٢٠١٨ برگزار شود، اما به دلیل آنکه از آن استقبال نشد، مسابقه کنسل شد، ادامه میدهد: «در حال حاضر نقد و تحلیل این بازی که قرار است ١٤ فروردین ماه برگزار شود، به اندازه جنگ اوکراین دیده شده و قرار است این مسابقه در سالنی با ٢٠هزار نفر جمعیت برگزار شود و قیمت بلیت پایه برای آن ١,٥میلیون تومان قرار داده شده است و با یک حساب سرانگشتی میتوان گفت عواید این مسابقه بیش از ٣٠میلیارد تومان است و با این حساب کسی زورش به کنسلکردن این مسابقه نمیرسد و به نظر میرسد در این میان سجاد غریبی چه ببرد و چه ببازد دستمزدش را میگیرد و این میان مردمی که پول برای خرید بلیت و سفر برای دیدن مسابقه دادهاند، بزرگترین بازندههای آن خواهند بود.»
دنبال مدرکی برای اثبات ادعانمی رویم!
داریوش هفت برادران تحلیلگر آموزشی و نویسنده نیز فضای مجازی را مهمترین مقصر به وجود آمدن چنین پدیدههایی میداند و میگوید: «ما ایرانیها در بسیاری از موارد هیجانی عمل میکنیم و نتیجه این هیجانی عملکردن ما در فضای مجازی بهشدت مشهود است. ما در بسیاری از موارد افرادی را در اینستاگرام دنبال میکنیم که هیچ شناختی از آنها نداریم و تنها به دلیل دور بازو، هیکل و سبک زندگیشان که هیچ شباهتی به زندگی ما ندارد، آنها را دنبال میکنیم.»
او با تاکید بر اینکه در همین چند روز اخیر یکمیلیون نفر به فالوورهای سجاد غریبی اضافه شده است، ادامه میدهد: «سجاد غریبی دستپرورده فضای مجازی است که ما تلاش میکنیم در آن هیجانات خود را التیام ببخشیم. ما او را دنبال میکنیم، چون گفته میشود او با داعش جنگیده است. گفته میشود دور بازوی او از فلان قهرمان دنیا بیشتر است. گفته میشود او قهرمان فلان شهر است. اینها را میبینیم، اما هیچ وقت به دنبال مدرکی برای اثبات این ادعاها نیستیم و فقط از اینکه نام مسابقه قرن را میشنویم، لذت میبریم.»
عطش برای دیده شدن
مصطفی اقلیما، استاد دانشگاه و جامعهشناس نیز به «شهروند» میگوید: «برخی از افراد بهشدت تمایل به دیدهشدن دارند، حالا این دیدهشدن میتواند در قالب نمایش لباس و کفش یا خودنمایی با اندام و دور بازو باشد.»
او با تاکید بر اینکه این تمایل وقتی قوت بیشتری پیدا میکند که با عامل تشویق همراه باشد، ادامه میدهد: «حالا وقتی رفتار و گفتار گروهی برای عدهای دیگر جذاب باشد، در واقع راه برای جولان آنها باز شده و این سبب میشود آنها باز به این کار ادامه دهند.»
او با تاکید بر اینکه بسیاری از افراد خصوصا افراد کمسنوسال به دنبال پیداکردن قهرمان برای خود هستند، ادامه میدهند: «داشتن یک قهرمان و تأسی به او از جمله مواردی است که در هر فردی وجود دارد، اما انتخاب این قهرمان بسیار اهمیت دارد و وظیفه رسانه و خانواده است که قهرمان واقعی را به نوجوان و جوان معرفی کند تا قهرمان پوشالی به مردم تحمیل نشود.»
او تنها راه مبارزه با این پدیده را عدمحضور مردم در مسابقه پیشروی او عنوان میکند و میگوید: «اگر مردم از مسابقه او استقبال نکنند و درهای فضای مجازی را به روی او ببندند، کمکم او فراموش شده و افراد دیگری که سودای رفتارهای او را نیز در سر میپرورانند نیز راهی جز انتخاب راه درست نخواهند داشت.»
منبع: الف
کلیدواژه: او با تاکید ادامه می دهد هالک ایرانی فضای مجازی سجاد غریبی برای آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۵۲۷۰۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودکشی از رزیدنتها به پزشکان رسیده؛ چرا دکتر سمیرا آلسعیدی خودکشی کرد؟/ «خودکشی پزشکان بهمثابه یک انتحار اجتماعی است»
الهه جعفرزاده: اواخر هفته گذشته (پنجشنبه ۶ اردیبهشت)، با انتشار خبر درگذشت خانم دکتر سمیرا آلسعیدی، دانشیار روماتولوژی و عضو مرکز تحقیقات روماتولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جامعه پزشکی برای بار دوم در سال جاری به سوگ نشست. مواجهه نخست با بحران خودکشیِ یکی دیگر از اعضای کادر درمان در سال جاری، به چهارم فروردین ماه بازمیگردد؛ که مربوط به درگذشت خانم دکتر پرستو بخشی، متخصص قلب و عروق در بیمارستان دلفان بود.
دکتر هادی یزدانی، پزشک و دکترای حرفهای پزشکی، در گفتوگو با خبرآنلاین، پیرامون این مسئله میگوید: «چندی است که در جامعه فعلی سرفصلی داریم تحت عنوان «خودکشی پزشکان»؛ و طی همین مدتی که من بهشخصه مباحث پیرامون این موضوع را به طور دقیقتر بررسی میکنم، میبینم همین عنوان و سرفصل منتقدانی دارد با این طرز تفکر که «پدیده خودکشی در تمام جوامع وجود دارد و ارتباطی با شغل افراد ندارد. پزشکان نیز قشری از یک جامعه هستند و چندان تفاوتی میان خودکشی این گروه با سایر گروههای موجود در یک اجتماع حاکم نیست و نباید گروه پزشکان در ذیل این پدیده پررنگ شوند؛ که این تفکر درستی نیست.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دغدغه و رویکرد جامعه پزشکی در مواجهه با خودکشی اعضای کادر درمان چیست و چطور به آن میپردازد؟
نگاه نقادانهای که بر این مسئله حکمفرماست، چندان صحیح نیست؛ در واقع دغدغه جامعه پزشکی در پی مرگ اعضای کادر درمان، این نیست که با به پا کردن سر و صدا در جامعه، توجهها را به سمت خود جلب کند و در نهایت هم بیحاصل باشد. بلکه دغدغه تمام همکاران ما در این حوزه، تلاش در راستای «به رسمیت شناختن» این مسئله از سوی اجتماع است؛ اینکه جامعه آگاه شود سرفصلی با عنوان خودکشی پزشکان وجود دارد. پس از شناخت و پذیرش این سرفصل، در مراحل بعد میتوان علل و عوامل دخیل در وقوع این پدیده را به درستی مورد بررسی قرار داد.
مرگ دکتر آل سعیدی، از ابتدای امسال تا کنون، دومین خودکشی در جامعه پزشکی ایران است. این مورد به لحاظ علّی و کیفی چه تفاوتی با خودکشی دکتر پرستو بخشی در فروردین ماه سال جاری دارد؟
در سال جدید، ما دو مورد خودکشی در جامعه پزشکان داشتیم؛ یکی خودکشی دکتر پرستو بخشی پزشک متخصص قلب، و دیگری خودکشی اخیر دکتر سمیرا آل سعیدی. دو موردی که از دو جنسِ متفاوت هستند و علل عینی حاکم بر هر یک از این موارد مجزا و مختلفاند.
در مورد خانم دکتر بخشی، ما شاهد یک «ظلم و تحقیر سیستماتیک» هستیم که طی یک ماه اخیر بارها روی این موضوع تأکید کردیم و درباره آن نوشتیم؛ که عده بسیاری در اینباره، موضعگیری کردند و طبق معمول سعی داشتند که ماجرا مشمول مرور زمان شده و فراموش شود. مرحومه بخشی، علاوه بر شرایط روحی نامساعد و افسردگی ناشی از مرگ والدین، در دوران طرح، انواع و اقسام تحقیرها، مضیقهها و کمبودها را متحمل شده بود؛ که مجموعه این عوامل، ایشان را پله پله به سمت خودکشی سوق داد.
در مورد خانم دکتر آل سعیدی با توجه به شواهد و اطلاعات موجود میتوان ادعا کرد که مرگ و خودکشی ایشان از جنس دیگری است. اگر از منظر بیرونی بخواهیم به موضوع بنگریم، دکتر آل سعیدی در منتهیالیه موفقیت و جایگاه علمی و مدیریتی کشور قرار داشتند و به عبارتی تمام چیزهایی که سمبل موفقیت تلقی میشوند، در ایشان جلوهگر بود. در واقع مسئلهای که جنس خودکشی خانم دکتر آل سعیدی را متمایز میکند [با استناد به گفتوگوهای منتشرشده از دکتر آل سعیدی با دیگر همکارانشان]، این است که ایشان همواره از یک «ناامیدی اجتماعی» صحبت میکردند؛ شرایطی که در آن هیچ امیدی به آینده و پیشرفت نیست و همهچیز رو به افول میرود.
رسیدن به ناامیدی اجتماعی شاید حس آشنایی برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد؛ که مسلماً علل متعددی دارد. «شغل» افراد در رسیدن به این بنبست چه نقشی دارد؟
قطعاً همینطور است؛ شاید این یک تجربه مشترک برای اکثر افراد در هر جایگاهی باشد، اما در موردِ دکتر آل سعیدی، این یأس فلسفی و ناامیدی اجتماعی به طور ویژه همزمان شده بود با شغل ایشان؛ که یک زمینه کاری پراسترس با فرسودگی بالا به شمار میآید. این اتفاق به خوبی نشان میدهد که «مشاغل» چقدر در ایجاد احساسات و اتخاذ تصمیمات نقش پررنگی دارند. همانطور که در مورد مذکور، فردی با وجود مرتبه بالای علمی، موفقیتهای قابل توجه و شرایط اقتصادی مطلوب به نقطهای میرسد که تصمیم بگیرد به زندگی خود پایان دهد و یک «چرا»ی بزرگ و بیپاسخ را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
در ابتدای صحبت، «به رسمیت شناساندن پدیده خودکشی پزشکان» را بهعنوان دغدغه اصلی در جامعه پزشکی مطرح کردید؛ از نگاه شما جامعه فعلی چقدر پذیرای این دیدگاه است؟
در جامعهای که دین در معادلات آن یک متغیر قوی و حکومت آن متظاهر به دین است، پدیده خودکشی یک عمل حرام و غیرشرعی محسوب میشود و بنا بر همین باورهای دینی، سعی جامعه همواره بر این بوده که سکوت کند یا برچسب خودکشی را کنار بزند و ماجرا را با عناوین دیگری همچون «مرگ خودخواسته» روایت کند. در چنین شرایطی، صحبت از این ماجرا و به رسمیت شناختن آن دغدغه اصلی ماست. خودکشی، نام دیگری ندارد، فراتر از یک آسیب اجتماعی است همردهی یک «انتحار اجتماعی» باید مورد شناخت و بررسی قرار بگیرد.
خودکشی «رزیدنتها» نیز مشمول این دغدغه است؟
صد البته؛ این دغدغه فقط معطوف به خودکشی پزشکان نیست، بلکه در زمینه خودکشی رزیدنتها نیز روال به همین شکل است. عدم پرداخت حقوق مادی و معنوی در این گروه از کادر درمان، تنها یک جنبه از مشکلات حاکم بر این قشر است. ساعات کاری طاقتفرسا، شرایط تحقیرآمیز، عدم حمایت و روابط پادگانی بین اساتید و رزیدنتها نیز از مشکلات قابل توجه این حوزه است که به اشکال گوناگون منجر به خودکشیهای زنجیرهای میشود و ماهیت این ماجرا برای جامعه خطرناک است. هرچند این موضوعات قابلیت حل و فصل دارد، فقط عمده هدف ما این است که چنین مسائلی به رسمیت شناخته شود.
فکر میکنید تداوم اطلاعرسانی در راستای به رسمیت شناختن دومینوی خودکشی در جامعه پزشکی چقدر مثمر ثمر واقع خواهد شد؟
اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در این زمینه، فقط به سود جامعه پزشکی نیست و باید بهصورت کلان به آن نگاه کرد؛ چرا که سلامت جسم و روان تکتک اعضای یک جامعه در گروی سلامت سیستم بهداشت و درمان است. سیستم حاکمیتی کشور نیز موظف است صدای مظلومیت این قشر از جامعه را بیش از پیش بشنود. جامعه پزشکی و کادر درمان همواره در این راستا ثابتقدم بوده و میکوشد با صدای بلندتر و در ابعاد گستردهتری، اهمیت پدیده خودکشی در جامعه پزشکی را به گوش آحاد جامعه برساند.
بیشتر بخوانید:
خودکشی یک پزشک دیگر؛ جزئیات بیشتر از درگذشت این پزشک زن ۱۵ شب کشیک در ماه؛ آموزش یا کار ارزان؟/ «درآمد یک پزشک متخصص طرحی در ایران کمتر از یک آرایشگر است» افزایش ۵ برابری نرخ خودکشی در جامعه پزشکی؛ «سالانه ۱۳ خودکشی در جمعیت رزیدنتی کشور داریم»/ یک راهحل مهم:«کمک روانی» خودکشی رزیدنتها؛ مرگ خودخواسته در پناه انتخاب رشته اجباری۴۷۲۳۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900289